این روزها با بهرادم
فندق مامان سلام .قربونت برم که داری روز به روز بزرگتر میشی و خیلی زیاد خودت رو تو دلمون داری جا میکنی. یه کم دیر اومدم برات بنویسم آخه تو که نمیزاری باید همش باهات بازی بکنم و با هم حرف بزنیم. کلی صداهای جدید یاد گرفتی که وقتی باهات حرف میزنیم در جوابمون میگی و ما هم کلی ذوق میکنیم. از شیر خوردنت بگم که هنوز هم اولش با می می کلی بازی میکنی بعد شروع میکنی به خوردن ولی یه چند وقته وقتی شیر میخوری فقط مامانی رو نگاه میکنی و با اون چشمهای خوشگلت خیره میشی به مامان. منم تا میخوام قربون صدقه ات برم می می رو ول میکنی و گوش میدی به حرفهای من. دو روز پیش بردمت دکتر که چکاپ ماهیانه انجام بده خدارو شکر همه چیز خیلی خوب بود فقط گفت کمی قولنج...
نویسنده :
شیوا مامان بهراد
11:41